






بدبیاری
نمیتونم بفهمم چطور ممکنه کسی از فلامنکو خوشش نیاد. حتی اگه عاشقش هم نباشید و مدام گوش نکیند (مثل خودم) اصلا به نظر من غیر ممکنه که وقتی میشنویدش لذت نبرید. دیشب با چند تا از دوستا رفتیم کنسرت جسی کوک. در واقع Launch Party سی دی جدیدش بود تو کلاب ریوایول. مثل همیشه خوب بود. شلوغ هم بود حسابی، ولی میانگین سنی بالا بود. واسه همین شاکی شدم یه خورده. جوان ها که اینجا 90 درصدشون شاید نمیشناسند اصلا جسی کوک رو. با اینکه کانادایی هم هست تازه خودش. به هر حال. هر کی نیومد بدجوری از دست داد.
* * *
یه دوستی دارم که اتفاقای بامزه خیلی براش میافته. خوب هم تعریف میکنه و داستانهای خوبی همیشه داره. یکی از داستانهای اخیرش دیگه آخرش بود و نمیشه ننویسم اصلا. دوستمون کلاسش تموم شده بوده، شب هم بوده، جیش هم داشته نافرم.
بعد چون دوستمونه و کارهای معمولی نمیکنه به جای اینکه مثلا بره دستشویی یه رستوران یا استار باکس یا چیزی، یه کوچه ی تاریک پیدا کرده، پشت یه رستوران ظاهرا. بعد یک سطح بالا آمده (deck) بوده و زیرش هم سطل آشغال خیلی بزرگ (bin). خلاصه ... دوستمون هم setting رو مناسب میبینه و تصمیم میگیره همونجا رفع حاجت کنه. شروع میکنه ولی ناگهان از توی همون bin یک صدایی میشنوه که یکی داره داد میزنه what the f#@#$ mother f#@ که ترجمه اش میشه یه چیزایی تو مایه های "ای مادر فلان، فلان فلان شده چه غلطی داره میکنی؟"
خلاصه دوستمون هم دو تا و نصفی پا داشت چند تا دیگه هم قرض میکنه و میگه بی خیال رفع حاجت، جون مهم تره و د فرار دیگه. ظاهرا اون موجود داخل سطل آشغال یک گدای بی خانمان (hobo) بوده و اون تو دنبال غذایی چیزی میگشته. که البته غذا که گیرش نیومده که هیچ، تازه ... ایشون رو به عنوان بدبیار ترین آدم دنیا نامزد میکنم من.

ببخشید یکی از کامنت ها اشتباهی پاک شد
That's too funny...