عجب بازیی بود

اونایی که اینترنت پرسرعت دارند و بازی رو ندیدند یا اینکه دیدند ولی گل ها رو میخوان دوباره ببینند برند اینجا.

راستی اون موسیقی تلویزیون ایران بعد از بازی من رو کشته.مارش عزاست ماشالا. خیلی شبیه به موسیقیی هست که اونجایی که ما بازی رو تماشا میکردیم بعد از بازی پخش شد !!!!!!! بازم صد رحمت به همون "ورزشکاران، دلاوران" ! نمیذارن اونو دیگه مدتیه، دلم براش تنگ شده!

بازم راستی، اون ماچ فردوسی پور از مهدوی کیا هم شاهکاره. فکر کنم سالها منتظر یه همچین موقعیتی بوده !! :)

| | کامنت (2)

این خانوم از هاست اش ناراضی است

danger_header.jpg

پدرم در اومد. تمام روز داشتم رو این کار میکردم. ولی بالاخره تموم شد. چشمام بابا غوری داره میره البته. ولی می ارزید. اینم بزرگش.

|

من نان میخوام با هاست

نمیدونم فیلم "نان و عشق و موتور 1000" رو چند نفرتون دیدین. همون موقع که اومد بیرون یادمه نقد های متفاوتی درباره اش نوشتند و خیلی ها چندان تعریفی ازش نکردند. به هر حال، بالاخره چند ماه پیش این فیلم رو دیدم، و از اون موقع تا بحال هم چندین مرتبه با دوست های مختلف دیدمش. بدون شوخی میتونم بگم بهترین کمدی ایرانیی است که تا حالا دیدم.

نویسندگانش خیلی خوب و باهوش هستند و کارگردانیش هم قابل قیوله. بازی ها هم یکی از دیگری بهتر هست. گوهر خیر اندیش خداااا بازی میکنه، اکبر عبدی هم یکی از بهترین نقش هاش رو اجرا میکنه، سروش صحت هم واسه نقشش خیلی خوبه.

ولی مساله اصلی اینه که مثل بقیه ی فیلم ها ایم فیلم سوهان روح آدم نیست و تماشاش کاملا لذت بخشه. نکته های ریز خیلی زیادی داره و پیچ و خم های داستان هم همگی به موقع، و به نسبت غیر قابل پیش بینی هستند. خلاصه دم نویسنده هاش گرم ... آدم امیدوار میشه واقعا.

|

میرا - اوهام

از گروه میرا خوشم میاد. آلبوم اولشون رو داشتم و چند تا track خوب توش بود. وبسایت تر و تمیزی هم دارند.
به نظر من فرزام رحیمی بهترین (یا یکی از بهترین) خواننده ها (vocalist) تو ایران هست. صدای خوبی برای این سبک موزیک داره، میدونه چطوری بخونه، و بر خلاف خیلی ها مصنوعی نمیخونه. خیلی خوشم میاد ازش.

مرسی از ونداد که سایت و آهنگای جدیدشون رو بهم معرفی کرد. آهنگ Wound رو حتما گوش کنید.

حالا که حرف موزیک شد، شهرام هم دیگه داره آخرین مراحل ضبط آهنگای جدیدش رو میگذرونه و فکر کنم به زودی آلبوم جدید اوهام بیرون بیاد. ایده ی جالبی هم برای عرضه کردنش دارند که من فعلا چیزی راجع بهش نمیگم. در ضمن، شهرام، ایمیل ات از کار افتاده و همه اش bounce میشه، اگه اینو خوندی لطفا یه تماسی با من بگیر

| | کامنت (1)

من هاست میخوام

بابا جان اسمش هوست است، هوست، بر وزن موز، به معنی میزبان.

هاست رو دیگه از کجاتون درآوردید؟

| | کامنت (1)

یورکویل

header.jpg
امروز با دوستمون سوزی و پسر خیلی بامزه اش کورش و مادرم یه سر رفتیم یورکویل، کلی عکس گرفتم و یه سریشو آپلود کردم تو فوتوبلاگ. یورکویل یکی از بهترین محله های مرکز شهر تورنتو هست. با اینکه دو تا خیابون کوچیک بیشتر نیست ولی دیگه پاتوق پولدار ها و مرکز پوز زنی و show off کردن بر و بچس تورنتو است. البته بر عکس ایران بیشتر آدم های میانسال هستند تا جوانها چون اینجا جوون های خیلی خر پول کم هستند و حتی اگه "بابا پولدار" هم باشند باز زیاد به بچه هاشون پول نمیدن و میگن خودت باید آدم شی. در عوض تا دلت بخواد آدم های میانسال موفق با پورش و فراری اونجا بالا پایین میرن. البته خواهران اون محله هم کرامات زیادی دارند و خلاصه زیارت یورکویل و عتبات هر از چند گاهی لازم است.

|

مرگ بر تو ای هوست

وبسایت مادر مرده چند روزی بود که داغون شده بود و شرکت هوست بی شعور هم گم و گور شده بود. به هر حال، حالا دوباره درست شده، ولی من یه هوست جدید گرفتم و به زودی منتقل میکنم اونجا، واسه همین ممکنه تو یکی دو روز آینده اختلالاتی به وجود بیاد و این چیزا. این هوست جدید هم خفن گرونه واسه همین رو اون آگهی های توی فوتوبلاگ و دفتر نقاشی کلیک کنید بی زحمت که خرجش شاید درآد .

فیلم مارمولک هم که انجمن ایرانی دانشگاهمون گذاشت ISU دیدم ... برنامه ریزی شون در حد صفر بود و تا دلتون بخواد اعصاب خودشون و بقیه رو خورد کردن. شانس آوردن فیلمش خنده دار بود و آخرش مردم خوشحال بیرون رفتند، خداییش نمیتونید فیلم پخش کنید نکنید. الان خیلی خسته هستم و سر این مسائل وبسایت و اینا اعصاب ندارم اگه نه بیشتر راجع به جریان گند زدنشون مینوشتم.
در ضمن اگه تو این چند روز برام ایمیل فرستادید نگرفتمشون، دوباره بفرستید.

|

تن تن

اونایی که میدونند که میدونند، ولی برای اونایی که نمیدونند باید بگم که من نویسنده ی وبلاگ فارسی tintinesque هم هستمو البته چیز سری یا مخفی نیست ولی اصولا چون همیشه سعی کردم این دو تا رو با هم قاطی نکنم خیلی ها نمیدونند.

ولی حالا خبر جدید اینه که من یک وبلاگ انگلیسی هم درباره ی تن تن راه انداختم. هر چی گشتم دیدم هیچ وبلاگ انگلیسیی تو اینترنت راجع به تن تن نیست، برای همین و با پشتیبانی معنوی هودر، آستین ها رو زدیم بالا و اینو راه انداختیم.

tintinesque.com

خلاصه برید یه نگاه بندازید، مطلب جالب و خارجی پسند درباره ی تن تن هم اگه دارید میتونید بفرستید

در ضمن، اگر هنوز متوجه نشدید اوضاع اینجا از چه قرار هست، باید بگم که اینجا 4 تا وبلاگ هست. یکی همین این، یکی وبلاگ انگلیسی، یکی فوتوبلاگ، و یکی دیگه هم دفترچه نقاشی.

معمولا هر وقت هر کدوم از این ها رو آپدیت میکنم کل legofish.com رو تو بلاگ رولینگ پینگ میکنم. خلاصه اگه اومدید اینجا و دیدید این صفحه آپدیت نشده یکی دیگه از این 4 تا صفحه رو اگه چک کنید آپدیت شده است.

| | کامنت (1)

تموم

آقا

جام ملت ها هم تموم شد. آدم چقدر ناراحت و افسرده میشه وقتی یه تورنمنت فوتبال مثل جام ملت ها تموم میشه. از فردا چی کار کنیم حالا؟ عجب چیز عجیبیه ولی فوتبال. کللللی آدم بودند تو دانشگاه و محل کارم که قبل از این بازی ها به زور سلام علیک میکردیم و اصلا همدیگه رو نمیشناختیم. ولی الان با خیلی هاشون دوستای خوبی شدم، خیلی از بازی ها رو با هم میدیدیم ... نمیشه تموم نشه حالا؟ میگم اصلا چون ایندفعه همه تیم های الکی اومدن بالا اصلا قبول نیست، دوباره بیان از اول برگزارش کنند، از فردا مثلا ... ها ؟ بد فکریه؟ نه آخه شما بگید بد فکریه؟

به هر حال، یونان برد. کلا خوشم نمیاد ازشون، و اصلا هم نمیخواستم ببرند یا تا اینجا برسند، دلم هم برای پرتقال خیلی سوخت، ولی خوب یه جورایی هم حقشون بود که بردند. تیم خوبی داشتند. بعدش با مرجان و حسین (که یه جورایی دیگه این سه هفته همه ی بازی ها رو با هم دیدیم) رفتیم خیابون دنفورت، که محله ی یونانی ها هست. خلاصه گذاشته بودند رو سرشون محله رو. عکس هم گرفتم کلی که میتونید اینجا ببینید.
در ضمن نمیدونم چرا، ولی برای اون آقاهه که اون بالا عکسش رو گذاشتم خیلی خیلی دلم سوخت. یه جورایی غمگین ترین برنده ای بود که دیدم تا حالا. اون لبخندشم فقط وقتی ازش خواهش کردم ازش عکس بگیرم ظاهر شد، قبلش خیلی ناراحت به نظر میرسید. یعنی همونطوری اونجا وایساده بود با یه پرچم فکسنی بدون اینکه خیلی خوشحالی کنه ... بگذریم.
دو تا کلیپ هم گرفتم از رقص خیابانی یونانی ها، که ماشالا هر چی جواد وطنی هست رو روسیاه کردند. اونایی که اینترنت سریع دارند شدیدا بهشون توصیه میکنم ببینند، چون نسبتا با مزه است.
اولی
دومی

|

پندار سختکار

آقا امروزم تعطیل بود و ما اومدیم سر کار؟ در ساختمون که قفل بود. نمیدونم خلاصه ... اینجا که ماشالا تعطیلی معنی نداره، نصف شب هم بیای رفقا اینجا مشغول کار یا خر زدن هستند.
ولی یه اتفاق خیلی خوب افتاد. برای اولین بار استاد ما که اومد پایین دفتر(میان پایین هی سرک میشکند ببینید ما ها اینجا هستیم و داریم کار میکنیم یا نه) نه تنها من اینجا و تو دفتر بودم، بلکه از اون هم بالاتر، واقعا مشغول کار بودم و نه وبسایت الکیی باز بود، نه مسنجری باز بود و نه با کسی چت میکردم.

اتفاق خیلی بزرگیه ... شما اصلا درک نمیکنید.

| | کامنت (1)