
الیکا باید برقصه
و اما میرسیم به بازی جدید prince of persia که چند روز پیش اولین ویدیوی به اصطلاح «پشت صحنه» اش اومد بیرون. از حدود دو سه ماه پیش که صحبت درباره این بازی شروع شد اخبار و عکس/ویدیو هایی که درباره این بازی دراومده رو کم و بیش دنبال میکنم. سبک تصویری این بازی با نسخه های قبلی کاملا فرق داره. در واقع با استفاده متفاوت از نور و همچنین outline مشکی که دور کاراکتر ها کشیده شده، سعی کرده اند که به جای تلاش برای طبیعی جلوه دادن گرافیک، اون رو بیشتر به «نقاشی» متحرک شبیه کنند. راستش اول اش که عکس ها رو دیدم این سبک خیلی توی ذوق ام خورد ولی هر چه تصاویر و ویدیو های بیشتر از بازی رو میبینم بیشتر دارم بهش عادت میکنم.
داستان این قسمت از بازی ها با داستان قسمت های قبلی فرق داره. در اینجا شاهزاده هنوز به شاهزادگی نرسیده و ظاهرا یک ولگرد است. دشمن اصلی در این قسمت هم «اهریمن» و فرمانبرداران او هستند. برای اولین بار شاهزاده همراهی هم دارد به نام «الیکا» که در طی داستان به او کمک های زیادی میکند و به طور کل همیشه در صحنه حضور دارد. قراره این بازی اواخر امسال بیرون بیاد. فعلا این چند تا ویدیو را ببینید چرا که شنیدن کی بود مانند دیدن؟

آخرین صحبت درباره المپیک
خوب بالاخره المپیک تمام شد و برنامه زندگانی خیلی ها برگشت به روال قبلی. برای ساعی خیلی خوشحال شدم، بیش از همه برای خودش. از یک موضوع هم کمی تعجب کردم، اینکه چرا تو هیچ رسانه فارسی درباره هادی سپهرزاد که در روزهای آخر در رشته دهگانه دو و میدانی مسابقه داد و نتایج قابل قبولی هم کسب کرد چیزی نوشته نشد. حتی اسم او در لیست ورزشکاران ایرانی در سایت بی بی سی هم نیست که واقعا عجیبه و به جز سهل انگاری نمیدونم اسمش رو چی دیگه میشه گذاشت.

مسوول کیه؟
المپیک کم کم داره به روزهای پایانی اش میرسه. اینجا به علت اختلاف ۱۲ ساعته بازی ها از حدود ۹-۱۰ شب شروع و صبح روز بعد تموم میشوند. در مورد ورزشکارهای ایران کار ما شده انتخاب بین اینکه آخر شب قبل از خواب باخت ها رو دنبال کنیم یا اینکه صبح اول وقت خبر باخت رو بخونیم. به بیان دیگه هر روز سوال اینه که آخر شب حالم گرفته بشه بهتره یا اول صبح؟
در همین راستا بخوانید صحبت های جناب دکتر قراخانلو رییس کمیته ملی المپیک که ظاهرا بالاخره از غار بیرون آمدند و با خبرنگار ایسنا گفتگویی انجام دادند. ایشان گفته اند «توقعات بيش از توانشان بود ... حرفهايي دارم كه خواهم زد». البته این صحبت ها را صرفا درباره عمکرد سفارت ایران در سازماندهی تماشاگران بیان کرده اند و از آنجا که عملکرد ورزشکاران کاملا از حیطه مسوولیت جناب دکتر خارج است هیچگونه اظهار نظری در این زمینه نکرده اند. البته من بی صبرانه منتظر بازگشت دکتر به ایران هستم تا به عنوان رییس کمیته ملی المپیک ناگفته های ایشان درمورد عملکرد بسیار ضعیف سفارت ایران در پکن رو بشنوم. امیدوارم که این بار مسوولین مربوطه - سفیر ایران در پکن و سایر کارکنان سفارت - با استعفای خود مسوولیت شکست های ایران در المپیک رو به عهده بگیرند و پاسخگوی ملت باشند.
تکمیل: ظاهرا آقای مشایی وبلاگ بنده رو میخونند چون به محض نوشتن مطلب فوق ایشان جواب خامی بنده را دادند: «در جمهوری اسلامی استعفا معنا ندارد»

مووبل تایپ جدید
نسخه نهایی مووبل تایپ ۴.۲ (و مووبل تایپ پرو) چند روز پیش اومد بیرون. امروز اونرو دریافت کردم و دارم باهاش ورمیرم. کلا مدتی بود با مووبل تایپ ۴ سر و کله میزدم و خیلی ازش راضی نبودم ولی نسخه ۴.۲ خیلی از ایراد ها رو رفع کرده و یک سری قابلیت های خیلی خیلی به درد بخور و شدیدا باحال بهش اضافه شده که شدیدا هیجان انگیزه. کلا مدتی بود میخواستم وبسایت/وبلاگم رو دوباره طراحی کنم و مووبل تایپ ۴.۲ و قابلیت های جدید اش بهترین بهانه برای این کاره. البته قبل اش یه سری کار دیگه دارم که باید تموم بشه ( یکی از اونها ساختن دوباره قسمت فروشگاه سایت هست که به زودی تموم میشه) و برای همین احتمالا یکی دو ماهی طول میکشه تا سایت خودم رو دوباره طراحی کنم، ولی فعلا خواستم به کاربران مووبل تایپ بگم که از ۴.۲ غافل نشین.

هشت روز المپیک
اینجا سه تا کانال تقریبا به طور ۲۴ ساعت فقط بازی های المپیک رو پخش میکنند، و تقریبا هر کس میشناسم (از جمله خودم) به خاطر المپیک از کار و زندگی افتاده و هر شب تا دیروقت مشغول تماشای بازی هاست، خلاصه حسابی همه در تسخیر المپیک هستند.
بعد از هشت روز ایران و کانادا در مدال نیاوردن هنوز سخت مشغول رقابت با همدیگرند. به قول یکی از دوستا ظاهرا هر کشوری که به ما مربوط میشه تو ورزش گند میزنه. در کانادا ولی مردم از مدال نیاوردن تیم بسیار کلافه هستند و دائم میگن چطور میشه که کشور بزرگ و ثروتمند مثل کانادا بعد از هشت روز هنوز مدال نیاره و کشورهایی مثل توگو و الجزیره مدال آوردن. شخصا من از این نوع پرسش خوشم نمیاد (ایرانی ها هم زیاد این کار رو میکنند: «چرا فلانی مدال داره ما نداریم».) مگه مثلا توگو و الجزایر چشونه که مدال آوردنشون انقدر عجیبه؟ شما به فکر ناکامی های خودتون باشین به کشورهای دیگه چی کار دارید؟
هر چی که هست نبود مدال باعث شده حتی نخست وزیر کانادا هم به این مساله واکنش نشون بده.

آی دکمه دکمه، دکمه
طی سه روز جشنواره تیرگان من و تکین در قسمت بازار جشنواره یه غرفه داشتیم و یک سری چیزهای خیلی باحال میفروختیم. من جمله یک سری دکمه (گل سینه) که شدیدا مورد استقبال بر و بچ واقع شد. این دکمه ها در سری های ۵-تایی طراحی شدن و به درد چسباندن روی لباس یا کیف و خیلی جاهای دیگه میخورند. تعداد خیلی محدودی از این دکمه ها هنوز باقی موندن که اگه مایل به ابتیاع هستید میتونید فعلا از همین صفحه اونها رو سفارش بدید. خیلی از طرح ها رو قبلا روی تی شرت هم استفاده کردم و ترکیب دکمه + تی شرت برای خیلی ها که تو اون چند روز از غرفه مون بازدید کردند جالب بود. یک سری دکمه باحال دیگه هم تکین طراحی کرده که اونها رو هم فکر کنم بتونید هنوز از خود تکین بگیرید.
برای خریدن هر سری فقط روی عکس کلیک کنید تا از طریق پی پل درم دهید و دکمه بستانید. تورنتو نشینان گرامی هم اگر حوصله پی پل ندارند میتونند برای داد و ستد مستقیم با خودم تماس بگیرند.

پیشگامان فضا
تو یه ماه اخیر دو تا رویداد بزرگ ایرانی در تورنتو برگزار شد. اولی جشنواره تیرگان بود که حاصل تلاش گروه بزرگی از فعالان و داوطلبان تورنتو بود و به مدت سه روز در یکی از فرهنگسراهای بزرگ تورنتو برگزار شد.
دومی هم کنفرانس دو سالانه مطالعات ایران بود که در کنارش هم کنسرت هزاره شاهنامه به عنوان یکی از برنامه های جانبی کنفرانس توسط ارکستر سمفونی تورنتو اجرا شد.
خوشبختانه شانس این رو داشتم که در هر دوی این برنامه ها نقش داشته باشم (به عنوان طراح گرافیک و طراح وبسایت برای تیرگان، و طراح وبسایت برای کنفرانس دوسالانه)، و خوشحالم که بگم هر دوی این برنامه ها با نظم و ترتیب مثال زدنی و به شکل خیلی خوب اجرا شدند.
اصولا عدم نظم و هماهنگی در برنامه های ایرانی و مشکلات کار گروهی چیزی است که همه ما زیاد با اون برخورد کردیم و برای خود من هم به سوژه خیلی از کمیک هام تبدیل شده اند. ولی واقعا میگم که نظم و ترتیب این برنامه ها و حرفه ای گری دست اندرکاران اونها و همچنین کمکهای مشتاقانه صدها داوطلبی که اومده بودند تا کمک کنند هم برای من غافلگیر کننده بود و هم من رو به آینده بسیار امیدوار کرد.
یادمه اولین باری که به آهنگهای اوهام و یا اولین آهنگ رپ (دست و حسابی) فارسی که گوش دادم (مال دیو بود) چه احساس هیجان انگیزی داشتم. احساس فهمیدن اینکه «میشه» آهنگ خوب راک یا رپ فارسی هم درست کرد.
فکر میکنم مدیران این برنامه ها هم به نوعی همون نقش اوهام و دیو در «پیشگام» بودن در برگزاری برنامه های حرفه ای و موفق ایرانی رو داشته باشند و خلاصه اینکه انتظار ها رو بالا بردند و امیدوارم سالهای بعد هم کارشون رو ادامه بدن.

سمفونی ایرانی در تورنتو
دیشب در تورنتو دو اتفاق بسیار نادر رخ داد. اول، اجرای تریلوژی شاهنامه بهزاد رنجبران توسط ارکستر سمفونی تورنتو همراه با نقالی مرشد ترابی بود.
دوم این بود که در طول مدت کنسرت حتی یک بار هم صدای زنگ موبایل هیچکدام از هموطنان درنیومد. به راستی که اگر ساکن تورنتو هستید و دیشب نبودید تجربه تکرار نشدنی از دست دادید.