






درباره ی گزارشهای شان پن
گزارش پنج روزه ی شان پن از ایران تمام شد. به نظر من در نهایت هیچ چیز جدید و یا جالبی نداشت.
اگر حواشی گزارش و اتفاقهایی که برای خود شان پن افتاده بود (که بخش بزرگی از گزارش هایش را هم دربر میگیرد) را کنار بزنیم، مطالب اش در واقع نسخه ی تازه ولی تکراری ای بود از گزارشات همیشگی خبرنگار های خارجی از ایران با همان اجزای همیشگی:
- مصاحبه با دانشجویی که از کمبود آزادی مینالد، با همان بیان شاعرانه/فلسفی که دیگر به یک سوپرکلیشه تبدیل شده.
- مصاحبه با مسؤول روشنفکر که همان موقع حرف های قشنگ و عجیبی میزند، فقط معلوم نیست چرا وقتی طرف از اطاق خارج میشود دیگر خبری از آن حرفها نیست
- مصاحبه با مسؤولین غیر روشنفکر با جواب های سربالا و دندان شکن همیشگی
- و یک سری مشاهدات از علاقه ی مردم ایران به آمریکا و خارجی ها و تضاد های موجود در جامعه ی ایران
در واقع تصویر نسبتا معقول از واقعیت رو ارایه داده. ولی ما اصولا (یا دست کم من) چون معمولا انتظار داریم طرف عاشق ایران بشه و از ایران فقط خوب بنویسه شاید کمی مایوس بشیم. این خاصیت هم بیشتر فکر کنم به خاطر اینه که انقدر تصویر داغونی از ایران مرتب اینجا در رسانه ها نشون داده میشه که آدم منتظره یکی بیاد و با همون افراط از ایران خوب بگه. در حالیکه شاید خودمون هم ته دلمون بدونیم که ایران و مردمش واقعا به اون خوبی نیستند.
در همین باره: گزارش های شان پن
ترجمه ی فارسی: یک دو سه چهار پنج

Pendar Aziz:
Az in neveshtat khili khosham omadesh. Doroeset zadi be hadaf agha. Mofagh bashi.
Congrats man!