






ابرپست اومد
اول: نتیجه مسابقه
مسابقه طراحی لوگو برای شرکت اسپردشرت که چند وقت پیش درباره اش نوشته بودم تموم شد. خوشبختانه هر دو تا لوگوهایی که در مرحله نهایی داشتم برنده شدند. لوگوی شخصی خودم (به اسم لیبل هدز) برنده جایزه ویژه "خلاقیت" شد. مهم تر از اون -دست کم برای من - این لوگو همچنین در نظرخواهی عمومی مشترکا اول شد (مرسی از شمایی که رای دادید براش) و در نظرخواهی از داورهای خارجی مسابقه هم جزو 3 لوگوی برتر همه داوران بود.
لوگویی هم که با شاهین طراحی کرده بودیم برنده جایزه بهترین کار گروهی شد. ولی برای جایزه اصلی، شرکت اسپردشرت خیلی به نتیجه نظرخواهی و نظر داورهای خارجی توجه نکرد (هیچکدام از سه لوگویی که در نظرخواهی بیشترین رای رو آوره بودند در جایزه اصلی جایی نداشتند) و دو تا لوگوی دیگه رو مشترکا به عنوان برنده جایزه اصلی معرفی کرد. الان هم دارند روی اون دو تا لوگوی برنده کار میکنند تا لوگوی آینده شون به شکل تلفیقی از اون دو تا دربیاد. کلا خیلی تجربه خوبی بود و از نتیجه کار نمیتونم زیاد ناراضی باشم.

دوم: این ور آب

تو این مدت سه تا اینور آب جدید درست کردم که یکی اش بنا به دلایلی منتشر نشد (بعدا در کتابی که قراره چاپ کنم همه اینهایی که به دلایل مختلف چاپ نشده اند رو میتونید ببینید ) و دو تای دیگه اش رو میتونید اینجا و اینجا ببینید.

سوم: پی اس 3
حدود دو ماه پیش تبلیغ بازی شمشیر بهشتی رو تو تلویزیون دیدم و چشمام چهار تا شد. چند روز بعدش رفتم و یه پلی استیشن 3 خریدم تا بتونم این بازی رو بازی کنم.
راستش کلا با "بازی" نامیدن این بازی های جدید خیلی موافق نیستم. اینها دیگه کاملا مثل فیلم هستند، فیلم هایی که شما خودتون میتونید توش نقش ایفا کنید و داستان رو جلو ببرید. من کاملا بهشون به شکل یک هنر (از نوع خیلی عالی اون) نگاه میکنم و واقعا یکی از آرزو هام همیشه این بوده که توی ساخت یکی از این بازی ها نقشی داشته باشم. بازی شمشیر بهشتی نیز واقعا همونقدر که انتظارش رو داشتم خوب بود و کاملا میارزید که به خاطرش پی اس 3 بگیرم و کمی تا قسمتی پیاده بشم.
به هر حال، بازی شمشیر که همون هفته اول تموم شد و از اون موقع تا حالا منتظر بودم تا بازی جدید کیش حشاشین دربیاد. این بازی - که قبلا درباره اش نوشته بودم - دیروز در اومد و الان مشغول بازی کردن اون هستم. عکس العمل اولیه ام کمی با نا امیدی همراه بود چون از یه نظرایی انتظارات خیلی بالایی که برای این بازی داشتم رو برآورده نکرد.
هنوز هم خیلی بازی خوبیه. شاید بهترین چیزش دقت خیلی زیاد به بازسازی دقیق تاریخی هست که توش به کار رفته. داستان درباره حشاشین و پیروان حسن صباح در زمان جنگ های صلیبی است. شما در نقش یکی از حشاشین - به اسم الطایر - ماموریت دارید تا 9 نفر (که همگی شخصیت های واقعی تاریخی هستند که در همان زمان کشته یا ناپدید شده اند) را به قتل برسانید. محل بازی شهرهای دمشق، بیت المقدس و عکره هست. تمامی جزئیات شهرها به دقت بازسازی شده - از معماری گرفته تا نوع لباس آدمهایی که تو شهر هستند - و شما میتوانید آزادانه در این شهر ها راه بروید و از هر ساختمانی که دوست دارید بالا برید. میشه گفت هر چقدر شرکتی که این بازی رو ساخته در ساختن بازی prince of persia جزئیات تاریخی و حقیقی رو نادیده گرفت و اون رو با استریوتایپهای عربی قاطی کرد (البته هنوز یکی از بهترین بازی ها در این ژانر هست به نظرم) در این بازی اون رو جبران کردند.
مشکل خود بازی یا gameplay هست که یک روند آروم و کمی یکنواخت داره. به هر حال، اگر اینترنت پر سرعت دارید و دوست دارید تصاویر باحال از این بازی رو ببینید توصیه میکنم فیلم های این صفحه رو یه نگاهی بهش بندازید.

چهارم: لوگوی جدید من

وسط این همه کار مجبور شدم برای خودم یه لوگوی جدید درست کنم. لوگوی فعلی که درواقع عکس هست برای پرینت در سایزهای کوچک و چاپ پلاتی مشکله و به خاطر یه کاری لوگویی لازم داشتم که بتونه راحت چاپ بشه. اصولا سخت ترین چیز وقتیه که آدم بخواد برای خودش یه چیزی طراحی کنه چون هیچوقت راضی نیست. به هر حال، وقت زیادی هم برای این نداشتم و فعلا از همین که درست کردم باید استفاده کنم. خیلی هم ناراضی نیستم ازش، کلا درست کردن یک "لگوماهی" که ساده هم باشه کار کمی مشکلیه ولی فکر کنم این یکی هم ماهی اش معلومه هم لگوش. به هر حال اون لوگوی فعلی که چند ساله بالای صفحه هست به زودی با این یکی عوض میشه اگه میخواید خداحافظی هاتون رو باهاش بکنید.
از فونت فارسی که برای این لوگو درست کردم خوشم میاد. اگه وقتی بود و عمری باقی موند دوست دارم واقعا فونت اش کنم (برای برنامه مریم مثلا) و بذارم هر کی خواست دانلود کنه. البته میدونم درست کردن فونت مشکل تر از این حرفاست.

پنجم: کارهای جدید
یه سری از کارهای جدیدم تموم شده و یه سری دیگه شون هم رو به اتمامه (و یه سری دیگه هم البته هنوز شروع نشده!).
از کارهایی که تموم شده و میتونم نشونشون بدم یکی وبسایت دانشکده خاور میانه شناسی دانشگاه تورنتو هستش که میتونید اینجا ببینید اش. تو این سایت خیلی جاهاش از عکس های خودم استفاده کردم.
یکی دیگه هم که داره تموم میشه وبسایت دانشکده مطالعات زنان همین دانشگاهه که ورژن تقریبا تموم شده اش رو میتونید اینجا ببینید. برای این یکی دیگه ازم خواستن که فقط از عکس های خودم استفاده کنم.
یه کار دیگه هم که کماکان درحال اجراست کار طراحی هویت فستیوال ایرانی ای هست که قراره سال دیگه در تورنتو برگزار بشه. نسخه اولیه پوستر و لوگوی این فستیوال رو میتونید اینجا در پورتفولیوم ببینید.

ششم: دزدی رستوران بانو
صحبت از استفاده عکس از وبسایت شد و میرسیم به استفاده بدون اجازه وبسایت رستوران بانو - یکی از رستوران های جدید تورنتو - از یکی از عکس های من.
اصولا همه مون در یک زمانی از زندگی از عکس هایی که نمیدونستیم مال کی هستند بدون اجازه استفاده کرده ایم. خودم هم از این استثنا نیستم و شده که قبلا این کار رو بکنم. ولی واقعیت اینه که این کار یه نوع plagirism هست و این هم مساله کاملا جدی ایه. کاملا جدا از مسایل حقوقی از نظر اخلاقی همه مون ایراد این کار رو میدونیم در چیه.
من خودم مدت هاست که به این مساله خیلی جدی نگاه میکنم. به خصوص از وقتی که کارم زیاد شده و به منابع تصویری بیشتری نیاز دارم. این خیلی راحته که آدم تو گوگل یه جستجو بکنه و عکسی رو که میخواد پیدا کنه و بدون زحمت از اون استفاده کنه. ولی من مدت هاست که عادت کردم یا: از عکس های خودم استفاده میکنم، عکس هام رو از وبسایت هایی مثل این میخرم، اگه دو راه قبلی کار نکرد و عکسی رو اینترنت پیدا کردم حتما از صاحب وبسایت برای استفاده از عکس کسب اجازه میکنم. خلاصه واقعا با دزدی این طوری مشکل دارم و از این کار بدم میاد.
تقریبا هر ماه هم چند تا ایمیل میگرم از کسایی که یکی از عکس هام رو تو فوتوبلاگم دیدن و میخوان از اون برای وبسایت یا چیز دیگه ای استفاده کنند و همیشه بدون هیچگونه لوس بازی یا اینکه پولی بخوام اجازه دادم بهشون این کار رو بکنند و از اینکه اول ازم اجازه گرفتن تشکر کردم.\
ولی چند وقت پیش که رفته بودم وبسایت رستوران بانو - که یکی از رستوران های گرون و پرطرفدار جدید در تورنتو هست - دیدم که یکی از عکس های من رو بالای تمام صفحاتشون گذاشته اند و نه هیچ جا اشاره ای به اینکه عکس رو از کجا آوردن کردن نه هیچوقت با من تماس گرفتند. قبل از اینکه اینا رو اینجا بنویسم هم دو بار از طریق فرم تماسی که تو همون وبسایت هست باهاشون تماس گرفتم در این باره که هر دو دفعه هیچ جوابی ندادند. این یعنی یا اونها ایمیل هاشون رو هیچوقت چک نمیکنند یا اینکه عمدا تصمیم گرفته اند جوابی ندن که در هر دو صورت کار خیلی ضایعیه.
راحت میتونم با میزبانشون تماس بگیرم تا عکس رو بردارند، ولی اهل شلوغ بازی و این جور کارا نیستم و فعلا همین رو اینجا مینویسم تا کمی آبروشون بره.

هفتم: ببین.تی وی
نمیدونم جدیدا وبسایت ببین . تی وی رفته اید یا نه. من خیلی با این گروهی که برنامه های این تلویزیون آنلاین رو درست میکنم حال میکنم و به نظرم خیلی با استعداد هستند و کارشون رو در سطح بالایی انجام میدن. سریال the office رو که خودشون درست میکنند اگر ببینید شاید با من هم عقیده باشید. این سریال رو باید همه کسایی که تو همه تلویزیون های فارسی داخل و خارج ایران کار میکنند ببینند و بامزگی و خلاصه-گویی رو از این تیم جوان یاد بگیرند. اصولا ببین تی وی یه نشونه دیگه ایه - از نظر من - که دوران فسیل ها به سر رسیده و کار درست رو باید از جوونهای با استعداد خواست.

سلام . لگوی جدید واقعا دوست داشتنیه . خیلی قشنگ شده . هر دو رنگش ... اینقدر زیبا شده که دلم میخواد پرینتش کنم و بزنم به دیوار اطاقم ... تبریک به فیش کوچولوی جدید
آفرین انصافا حق شما بود.
موفق باشین.
I am glad to see you playing Assassin's Creed, it is a bit balnd but it is a great game, and honestly the environment interaction is amazing, the only thing that goes on your nerves is climbing all those useless View Points. :)
واقعا بعد از یه مدتی، ابر پستی بود واسه خودش...
هر مورد، خودش یه لاگ بود...!
به هر حال از این همه کار خسته نباشی...
ضمنا می خواستم بدونم اون کتابی که گفتی کی چاپش می کنی...؟!
salam - tabrik migam - eshala shirinish ro badan azat migirim ;) felan
wowwwwwwwwwwwwwwwwwwwwww ...!!!
با جيغ از ته گلو كه كمي خراشيده است خونده شود!
پندار جان سلام
اين سايتي كه داري و استعداد بي نظير تو به قول آقاي
نبوي «ايفتيضاحه» يعني خيلي خيلي توپه
من كه به طور اتفاقي امروز صبح سايتت رو پيدا كردم، با وجودي كه خيلي كار توي دفتر كارم داشتم ولي حدود 2 ساعت توش چرخ زدم، كاراتو ديدم، نوشته هاتو خوندم و ...
خيلي خوشحال ميشم بيشتر با هم آشنا شيم. من عااااااااااااااااشق آدمايي هستم كه مغزشون اينقدر كار ميكنه و چنين هنر نابي دارن.
من از خودم برات بگم كه ام بي اي از دانشگاه شريف هستم و خوره هنر _ طراحي، كاريكاتور، خوشنويسي، دكوراسيون، و اين اواخر هم طراحي لباس ;)
يك شركت دارم كه ميتوني وبسايتشو ببيني : www.katehran.ir
و آدرس وبلاگم رو هم كه توي مشخصات كامنت داري
آقا 4كريم خلاصه
تا بعد