






جایزالکتک
منتقد فیلمی که قسمتهای کلیدی فیلم رو در «نقد» اش لو بده باید شدیدا کتک بخوره. بعد از اون هم باید یکی بشینه جلوش و آخر همه فیلمهایی که منتقد ندیده رو براش تعریف کنه.
یاد گرفته بودم که هیچوقت نقدهای فیلمی که تو سایت بی بی سی نوشته میشه رو نخونم. امروز خطا کردم و آخرین نمونه از نقد فیلم هاشون رو خوندم و نتیجه این شد که بیام اینجا این رو بنویسم.
نقد فیلم در اینجا معمولا وسیله ای هست که انسانها (یی که لزوما خیلی خوره ی فیلم نیستند) از آن برای تصمیم گیری در اینکه کدام فیلم را ببینند استفاده میکنند. به این معنی که معمولا نوشته های منتقد مورد علاقه شون رو قبل از اینکه فیلمی رو ببینند میخونند و اونوقت تصمیم میگیرند چه فیلمی ببینند. هیچوقت هم نگران اینکه خوندن نقد فیلم داستان اونرو براشون خراب کنه یا قسمت های مهم اش رو لو بده نیستند، چون اکثر منتقدان کارشان حرفه ای است (یعنی در زندگانی پول میگیرند تا نقد بنویسند و از این طریق امرار معاش میکنند) و بلد هستند چگونه بدون اینکه داستان فیلم را بازگو کنند آن را نقد کنند.
بسیاری از منتقدان شریف وطنی اما متاسفانه بدون بازگویی خلاصه داستان قادر به نقد آن نیستند و از بازگو کردن هیچ پیچش مهمی هم ابایی ندارند. نمیدانم این خاصیت از کجا نشات میگیرد: شاید چون عموم مردم ایران به اکثر فیملهایی که در مجلات فیلم نقد میشود دسترسی ندارند و نزدیک ترین تجربه آنها به دیدن خود فیلم، خواندن نقد آن است و در نتیجه منتقد فیلم با اطلاع از این مساله احساس وظیفه میکند تا داستان فیلم را هم بازگو کند. یا شاید در فرهنگ ما جا افتاده که نقد فیلم را بعد از دیدن فیلم بخوانند؟ و یا اینکه بسیاری از منتقدان ما منتقدان خوبی نیستند.
هر چه که هست، از بی بی سی که از اشاعه دهندگان فرهنگ حرفه ای گری در دنیای غیرحرفه ای ماست انتظار بیشتری میرود.