






چیزهایی که یاد میگیرم
زمانی بود که از فیلم های ایرانی کاملا قطع امید کرده بودم و به سختی حتی حاضر بودم پای تماشای یک فیلم ایرانی بشینم. بعد از مدت طولانی که اصولا از فیلم و سینما به دور بودم، تماشای چند فیلم ایرانی خوب در این چند ماه اخیر من رو دوباره به فیلمهای ایرانی امیدوار کرده.
اول، چند ماه پیش بود که فیلم «دایره زنگی» رو دیدم که شاید بهترین فیلم کمدی ایرانی ای بود که دیده بودم. شوخی های هوشمندانه، ریتم خیلی تند داستان (بزرگترین وجه تمایز این فیلم با فیلمای دیگه)، تصویربرداری متفاوت و بازی های قابل باور همه باعث شده بودند حتی پایان دیکته شده ی فیلم هم
نتونه اونرو خراب کنه.
بعد از اون فیلم کسی از گربه های ایرانی خبر نداره بود. از سکانس اول فیلم و حضور خود-ستایشگرایانه بهمن قبادی در نقش خودش و در حال خواندن، و توضیحات مصنوعی یکی از بازیگران راجع به اینکه این آقا داره یک فیلم «زیرزمینی» میسازه و بسیار سختی کشیده (که مبادا تماشاگر فستیوالی خارجی این چیزها رو ندونه) و یکی دو تا صحنه ی کاملا اضافی آخرهای فیلم که بگذریم، در مجموع فیلم رو دوست داشتم. در واقع بیشتر شبیه به یک موزیک ویدیوی طولانی است با مقداری دیالوگ بین آن. ولی این در عین حال نقطه مثبت فیلم هم هست. در واقع فیلم تقریبا یک کتاب زرد در مورد گروه های موسیقی زیرزمینی تو ایرانه. همه این گروه ها نقش خودشون رو بازی میکنند و هر کدوم یه خورده از موزیکشون رو هم میزنند و در عین حال بدبختی هایی که این گروه ها برای موسیقی زدنشون باید تحمل کنند رو هم از طریق صحبت ها و تعاملات این افراد میشه لمس کرد که این البته خود داستان دیگری دارد و بماند برای مطلبی دیگر.
این فیلم روی یوتیوب هست، ولی پیشنهاد میکنم که نسخه ی با کیفیت ترش رو دانلود کنید. اگر تورنت باز هستید، این لینک تورنتش که موقع نوشتن این مطلب هنوز سر حاله. اگر هم کسی سید نمیکرد برام کامنت بگذارید و براتون سید اش میکنم.
دست آخر هم فیلم درباره ی الی بود که احتمالا جزو آخرین نفرهایی هستم که دیدم اش و برای همین درباره اش نمینویسم. فقط خواستم طبق سنت دیرینه یک حکم جایزالکتکی دیگر صادر کنم برای آقای آزموده، منتقد هنری که سال گذشته مطلبی راجع به این فیلم در بی بی سی نوشته بود و من - مانند بخت برگشتگان دیگر - به دام خواندن آن افتادم. آقای آزموده متاسفانه در این مطلبشان، در چند نوبت - به نظر من - مهمترین قسمت فیلم را «لو» میدهند. همان موقع که این مطلب رو خوندم یادم میاد که کمی فحش دادم و سپس به خود دلداری دادم که احتمالا فرصتی فراهم نخواهد شد تا بنده این فیلم را ببینم، و اگر هم بشود احتمالا انقدر در آینده خواهد بود که تا آن موقع من این مقاله را به کلی فراموش خواهم کرد. با اینکه یک سال طول کشید تا بالاخره دیروز فیلم رو دیدم، ولی سطور مرقومه آقای آزموده در تمام مدت تماشای فیلم جلوی چشم بنده رژه میرفتند و از اول فیلم بنده در انتظار آن اتفاق کذایی که ایشان با قاطعیت لو داده بود بودم. خلاصه این هم لینک مقاله، ولی اگر فیلم رو ندیدید خواندن اش با خودتان. آقای آزموده شما هم که خود صاحب رساله ای در آداب فیلم دیدن هستید، لطفا یادداشت همکارتان آقای مصاحب درباره همین فیلم و در همین بی بی سی را بخوانید تا آداب نوشتن درباره فیلم را نیز - تقریبا بدون لو دادن آن - بیاموزید. البته پاراگراف آخر آقای مصاحب هم شاید ضروری نبود و اون نکته شون رو قبل از اون هم تو مقاله گفته بودند. بالاخره ظاهرا طوق لو دادن بر گردن تمامی منتقدان ایرانی فیلم باید باشه.

امروز من از آتی یاد گرفتم که نوعی کدو هست به نام «کدوی اسپاگتی» که بعد از پخته شدن ریش ریش شده و حالت اسپاگتی پیدا میکند، بدون اینکه مثل اسپاگتی سنگین باشد.

سلام
دربارهی الی را کجا دیدی؟ تو سینماهای تورنتو آوردند؟ یا دیویدی اش را جایی پیدا کردی؟ لطف کن خبر بده.
هیچکدوم. نسخه با کیفیت خوبش رو چند هفته پیش از طریق یه لینک تو بالاترین دانلود کردم که یادم نیست مال کجا بود. روی فیلم البته واترمارک iranproud هست پس حتما اونجا میتونی پیداش کنی.
یه سری لینک اینجا هست ولی این اون جایی که من فیلم رو ازش دانلود کردم نبود:
http://forum.iranproud.com/download-movie-persian-darbareye-elly-with-hq-vcdrip-c8-f5012
کدوم قسمت رو لو داده ؟ منظورت غرق شدن الیه ؟ ;)