rss feed atom feedxhtml validation css valitaion
balatarin do x do
فروشگاه آخرین عکس Lost in detail آخرین نقاشی Persian Vixen خداوندگاران sri لگوویزیون dancing Transformer watch

تبلیغ خیلی باحال سیتروئن. تقریبا 4.5 مگابایت. اگه طرفدار transformers هستید حتما نگاه کنید.

date

مونه

دیروز بالاخره بعد از مدت ها رفتم نمایشگاه آثار مونه (به همراه ترنر و ویسلر) در گالری هنرهای انتاریو. دیدن نقاشی های اصل، بعد از اینکه باهاشون بزرگ شده و صد بار تو کتابا دیدی خیلی جالبه.

مادر من نقاشی میکرد، البته بعد از به دنیا آمدن من دیگه تقریبا نقاشی رو کنار گذاشت (به جز یه سری کارهای نقاشی رو ابریشم که چند سال پیش انجام داد.) با این که هیچوقت نقاشی کشیدن مادرم رو از نزدیک ندیدم ولی خونه ی ما پر بود از تابلو های مادرم. وسایل نقاشی و بوم ها و سه پایه و قلم مو ها هم یه گوشه ی اتاق بود و بعضی وقتا وسایل بازی ما بود. به غیر از تابلوهای خودش، مادرم خیلی از کارهای معروف رو هم دوباره کشیده بود و خلاصه ما با کارهای مونه و رنوار و گوگن و ... روی در و دیوار خونه بزرگ شدیم.

پدرم هم با اینکه خودش نقاشی نمیکرد ولی به نقاشی علاقه ی زیادی داشت و کلی کتابهای خارجی محتوی آثار معروف نقاشی همیشه تو خونه بود که فکر کنم از آلمان و از زمان تحصلیش اونا رو آورده بود. به هر حال اونها هم مایه ی سرگرمی من بود و یادمه هر وقت حوصله ام سر میرفت میرفتم سراغ شون و نقاشی های توش رو نگاه میکردم. خلاصه دیگه از همون بچگی حسابی اینا رفته بود تو خوردم و ماردم هم تا حدی بهمون میگفت اسم نقاشی ها رو و مثلا میدونستم که گوگن اونه که بیشتر آدم های نقاشی هاش مثل سیاه پوستای آفریقایی میمونند و یه کم زشت هستند. یا مثلا رنوار اونه که آدماش همچین یه کم چشمای کشیده دارند و تو تابلو هاش آدم زیاده.

خلاصه به همین دلیل دیدن اصل این نقاشی ها یه حال دیگه ای داره. البته متاسفانه خیلی از کارهای مهم مونه که واقعا دوست داشتم ببینمشون تو نمایشگاه نبود. مثلا هیچکدوم از waterlily ها نبود. یا مثلا این یکی و واریاسیون هاش. تقریبا هیچکدون از تابلوهای روز اش و اونایی که از دشت و گل و بلبل کشیده بود نبود. بیشتر نقاشی های لندن اش اونجا بود و اونایی که از رودخانه ی thames کشیده. به هر حال همونش هم غنیمت بود. اینطرفا همینش هم باید خدا رو شکر کرد. پارسال هم ونکوور زیارت نمایشگاه آثار لوترک نصیبمون شد.

اوه راستی بعد از نمایشگاه مونه من و مارک به قسمت معمولی گالری هم یه سری زدیم (غاقل از اینکه بقیه یه ساعت بیرون منتظر ما هستن ... شرمنده خلاصه) و اونجا هم یه سری تابلو از پیسارو و یه دونه فکسنی از رنوار و سزان هم بود که زیارت اونا هم به هر حال ثواب داشت.

Balatarin
برای دوستانتان بفرستید:
ایمیل شما: