rss feed atom feedxhtml validation css valitaion
balatarin do x do
فروشگاه آخرین عکس Lost in detail آخرین نقاشی Persian Vixen خداوندگاران sri لگوویزیون dancing Transformer watch

تبلیغ خیلی باحال سیتروئن. تقریبا 4.5 مگابایت. اگه طرفدار transformers هستید حتما نگاه کنید.

date

عروسی

دیشب رفته بودم یه عروسی افغانی. عروسی برادر یکی از دوستهای خوب دانشگاهم بود (همکلاسی سال اول دانشگاه تو ونکوور). یا اینکه خانواده ی داماد همه ونکوور هستند ولی چون عروس مال اینجا بود عروسی رو تورنتو گرفته بودند.

جالب بود خیلی دیدن رسم و رسوم های افغان ها و در بعضی موارد عجیب هم بود. در ضمن این هم بگم که احتمالا رسوم قوم های مختلف افغانها فرق میکنه و این که من دیدم مربوط به آن دسته از افغانها بود که فارسی دری صحبت میکنند و به ما بیشتر شبیه هستند، و نه مربوط به قوم "هزاره" که تو ایران بیشتر هستند و بعضی از ایرانی ها هم فکر میکنند همه ی افغانی ها مثل اونها هستند.

به هر حال. اصولا افغانها خیلی سنتی هستند. من دیر رفتم و مراسم عقد رو ندیدم ولی دوستم برام تعریف کرد. اول اینکه عروس سر مراسم عقد (که بهش میگن نکاح) لباس سبز میپوشه (رنگ اسلام و این چیزا). خفن ترین چیز اینکه که صحبت مهریه رو همونجا سر عقد میکنند و از قبل و مثلا تو خاستگاری هیچ صحبتی از مهریه نمیشه. بنابراین خانواده ی داماد باید خودش رو آماده کنه برای هر قیمتی که خانواده ی عروس تعیین میکنه. البته اگه قیمت بالا باشه همونجا تو عقد سرش چونه میزنند و چه بسا ممکنه بحث و درگیری هم به وجود بیاد. البته ظاهرا معمولا هیچوقت پیش نمیاد که عروسی سر این اختلاف به هم بخوره و بالاخره یکی کوتاه میاد ولی بعضی موقع ها کدورت های زیادی ایجاد میشه و باعث دردسر های بعدی میشه. جالبتر اینکه یه قسمتی از مهریه رو همونجا سر عقد باید نقدا پرداخت کنند! یعنی خانواده ی داماد بخشی از مهریه رو نقدا سر عقد میدن به خانواده ی عروس (رسما خرید و فروشه دیگه!). قیمت ها هم مثلا تو مایه های 50-100 هزار دلار مهریه هست و اون قسمت نقدی اش هم از 1 تا 10 هزار دلار (و حتی بیشتر) میتونه باشه.

این از عقد. بعد عروس و داماد با همون لباسها میان تو سالن و اون بالا میشینند برای عروسی. موقع شام که شد، اول عروس و داماد میرن شام میشکند و هر کدام میرند تو اتاقهای جداگانه و به تنهایی شام میخورند (!!!) و بعد لباسشون رو عوض میکنند و اینبار عروس با لباس سفید عروسی، برمیگرند به سالن و دوباره اون بالا میشیند و خوب بعد بزن و برقص شروع میشه و عروس و داماد هم یک مقدار میرقصند.

بعد ظاهرا رسم و سنت اینه که خانواده ی عروس اصولا ناراحت باشه (!!!) و اصولا زیاد شادی نمیکنند - چون دخترشون رو دارند از دست میدند. برای همین اکثرا فقط خانواده و مهمانهای داماد هستند که میرقصند و مدعووین عروس بیشتر فقط میشینند و نگاه میکنند. البته تو خانواده های روشنفکر تر و مدرن تر دیگه اینطوری نیست و همه میرقصند، ولی در این عروسی خاص خانواده ی عروس یک کم سنتی بودند و کمتر میرقصیدند. رقصشون هم یه چیزی بین ایرانی و هندی هست. بعضی موقع ها هم که یکی دو نفر اون وسط میرقصند بقیه دورتا دور یک حلقه تشکیل میدند و زانو میزنند. یعنی در حالت نشسته دست میزنند و یک حلقه ی نشسته تشکیل میدهند و رقص دو نفر اون وسط رو نگاه میکنند.

یک رقص هم داشتند که همه یه صورت حلقه همینطور میچرخیدند. البته نه مثل بندری. یه چیزی تو مایه های رقص سما، ولی خفیف.

از دیگر نکات عروسی اینکه با اینکه قرار بود مشروب سرو بشه، به علت سنتی بودن خانواده ی عروس و "حرف مردم" از این کار صرف نظر شد. ولی خوب چون خانواده ی داماد عرق خور و اهل حال بودند، همه زیر میزی حسابی مشروب آورده بودند و خلاصه حسابی به ما رسیدند و نذاشتن به ما بد بگذره. ماشالا لیوان لیوان به ما ودکا میدادند. خدا رو شکر وقت شام شد وگر نه اون شیشه ی تکیلا رو هم میخواستند به خوردمون بدند و واقعا اتفاقهای بدی میافتاد اگه اونطوری میشد.

من و یکی دیگه از دوستها تنها ایرانی های مجلس بودیم در ضمن. خیلی هم ما رو تحویل گرفتند. خیلی هاشون سالها ایران زندگی کرده بودند و همه ایران رو خیلی دوست دارند. به هر حال شب خوبی بود و جای بقیه دوستای مشترکمون که ونکوور هستند و نیامدند خیلی خالی.

Balatarin
برای دوستانتان بفرستید:
ایمیل شما:
comments


سلام
وبلاگت طراحی قوی و خوبی داره. دستت درد نکنه و خسته نباشی. زود برم سر اصل مطلب: این صفحه ای که فوتبال ایران و اردن را توش گذاشته بودی چرا کار نمی کنه؟ من چند روزه هی می خوام ببینمش ولی نمی تونم

نوشته شده توسط مهران در September 13, 2004 01:35 AM

سلام ... اون صفحه مال بازی های جام آسیا بود و نه بازی با اردن. و به خاطر اینکه bandwidth محدود دارم فایلها رو برداشتم، ولی هایلایت های بازی با اردن را هم تو خونه دارم، فایلش ولی بزرگه خیلی، اگه میخوای برام ایمیل بفرست تا یه جوری برات بفرستمش .

legofish@legofish.com

نوشته شده توسط legofish در September 13, 2004 03:01 AM

in matlabet kheili jaleb bood :)

نوشته شده توسط koozeh در September 13, 2004 03:54 AM