






ونکوور
بعد از تقریبا دو سال دوباره یه سر اومدم ونکوور. این دفعه ولی احساس میکنم خیلی همه چی عوض شده. شایدم حافظه ی خودمه که داغونه و خیلی چیزا رو یادم رفته. از پرواز تورنتو-ونکوور ولی بینهایت متنفرم. آدم از یه شهر یه کشور بره به یه شهر دیگه تو همون کشور و پنج ساعت تو راه باشه؟ خیلی ضایع. ماشالا هیچوقت هم که شانس نداریم یه آدم حسابی بغلمون بیافته. این دفعه دیگه بدترین بود، یه زن و شوهر چینی با بچه ی کوچیک عرعرو که خیلی گنده تر از این بود که "نوزاد" باشه، ولی ظاهرا کوچیکتر از اینکه بلیط خودشو بگیرن. خلاصه تا حوصله اش سر میرفت بیخود بدون اینکه گریه کنه شروع میکرد عر زدن. خیلی هم عجیب بود. بر عکس همه ی بچه ها که معمولا موقع برخاستن و نشستن هواپیما خیلی اذیت میشن و گریه میکنن، این فقط موقعی که همه چیز عادی بود گریه میکرد و موقع فرود و بالا رفتن قشنگ میگرفت میخوابید!!! ابله!
هفته ی پیش دوباره افتادم به جون وبسایت، و با اینکه ممکنه زیاد معلوم نباشه خیلی کارها انجام شده. صفحه ی "درباره" بالاخره بعد از اینکه رسیدم نقاشی خودم رو بکشم درست شد. همه ی عکس های قدیمی رو هم بالاخره تونستم وارد کنم به سایت جدید، همینطور نقاشی های قدیم. صفحه ی بمب گوگلی هم درست شد و آرشیو وبلاگ ها رو هم همه رو درست کردم. فقط مونده درست کردن آرشیو لینکدونی و گرامافون که خدا داند کی برسم.
فعلا این یک هفته ای که ونکوور هستم امیدوارم بتونم یک فصل از تزم رو بنویسم. ولی اتفاق های مختلف و هیجان انگیز و خوب دیگری هم داره میافته به اضافه ی دیدن دوستای قدیم و فامیل ها که اینجا هستند و غیره که دیگه نمیدونم دیگه تز چی بشه.
این گزارش وضع هوا هم که بالای صفحه میاد و میره رو فعلا نادیده بگیرید. مرحله ی آزمایشی است و ممکنه خیلی وقتا اسم شهر رو اشتباه بنویسه. خلاصه زندگی تون رو با اون تنظیم نکنید تا درست اش کنم (چون میدونم اگه نمیگفتم میکردید). اونی که کنار صفحه هست و تکون نمیخوره ولی موردی نداره. اگه میخواین میتونین زندگی تون رو با این تنظیم کنید.

چه جالب. من هم ونکورم البته حتما اینجا کلی دوست و آشنا داری و سرت شلوغه. ولی اگر بیکار بودی و خیلی حوصله ات سر رفت بیا سراغ من. راستی ونکور به نسبت تورنتو چطوریه؟ خیلی داهاته؟
نقاشی صفحهی «درباره» کولاکه. فقط اين تايپو رو بدو درست کن:
"The lego piece was lent to be by my co-worker"
Salam Lego, Be dehate ma khosh amadi. Omidvaram be khatere to ham shodeh, ziad baroon nayad. Vali bebin cheh garmeh inja! Khosh begzareh.
a very good weblog i found
khorzookhan.blogspot.com
Murphy Laws For Frequent Flyers:
No flight ever leaves on time unless you are running late and need the delay to make the flight.
If you are running late for a flight, it will depart from the farthest gate within the terminal.
If you arrive very early for a flight, it inevitably will be delayed.
Flights never leave from Gate #1 at any terminal in the world.(except Mehrabad!)
If you must work on your flight, you will experience turbulence as soon as you touch pen to paper.
If you are assigned a middle seat, you can determine who has the seats on the aisle and the window while you are still in the boarding area. Just look for the two largest passengers.
Only passengers seated in window seats ever have to get up to go to the lavatory.
The crying baby on board your flight is always seated next to you.
The best-looking woman on your flight is never seated next to you.
The less carry-on luggage space available on an aircraft, the more carry-on luggage passengers will bring aboard.
سلام یه نگاه هم به سایت ما بندازین و اگه از سایت ما که یه سایت آموزشی هستش استفاده کردین به سایت ما لینک بدین لطفا
سلام
خواهش میکنم در صورت امکان اطلاعاتی از شهر ونکوور به من بدهید.در مورد قیمت اجاره خانه و....{ون من قصد مهاجرت وانتقال Destination از تورنتو به ونکوور را دارم
قبلا از زحمتی که داده ام عذرخواهی میکنم.
man mikham be canada mohajerat konam va tarjih midam biam vancover albate bekhatere abo havaye behtaresh mishe dar morede vancouver kami biograpiy be man bedin kheily mamnon misham