rss feed atom feedxhtml validation css valitaion
balatarin do x do
فروشگاه آخرین عکس Lost in detail آخرین نقاشی Persian Vixen خداوندگاران sri لگوویزیون dancing Transformer watch

تبلیغ خیلی باحال سیتروئن. تقریبا 4.5 مگابایت. اگه طرفدار transformers هستید حتما نگاه کنید.

date

گپی با شهرام شعرباف درباره آلبوم جدید اوهام

aloodeh
از زمانی که آلبوم جدید اوهام، آلوده، رو گوش کردم میخواستم که نقدی بر آن بنویسم تا نظراتم رو درباره ی آهنگ های جدید این گروه بگم. با اینکه از طرفداران قدیمی اوهام هستم و همیشه خودم رو در مقام دفاع از آهنگ های اوهام پیش دوستان و آشنایان میدیدم، این بار احساس کردم انتظاراتی که داشتم توسط آهنگ های جدید کاملا برآورده نشدند.

با توجه به آشنایی مختصری که با شهرام شعرباف، بوجود آورنده ی پروژه ی اوهام داشتم، تصمیم گرفتم که به جای نقد یکسویه با خود او گفت و گویی درباره ی آلبوم جدید و برنامه های اوهام داشته باشم که میتونید اون رو در ادامه ی مطلب بخونید. از شهرام هم به خاطر این گفتگو تشکر میکنم.

اول از همه بذار بهت تبریک بگم برای نشر رسمی اولین آلبوم اوهام. به هر حال کم و بیش در جریان کارت و سختی هایی که کشیدی بودم و میدونم که حتما لحظه ی شیرینی برات بود وقتی بالاخره این سی دی در اومد. کلا احساس ات رو در این باره بگو لطفا.

اگر واقعا بخوام احساس ام رو بيان كنم بايد بگم كه بيشتر يه نفس راحت بود بعد از يه دوره فشار روحي در زندگي شخصي و كاري. حتي لحظاتي در بين كار بود كه احساس ميكردم نخواهم تونست اين آلبوم رو تموم كنم و جدا به بي خيال شدن همه چي فكر ميكردم. همين كه اين آلبوم آبرومندانه تموم و به موقع چاپ شد من رو از خيلي فكر و خيال ها راحت كرد. از طرف ديگه جالبه بدوني كه چون من در ايران هستم هنوز بعد از يك ماه از انتشار سي دي هنوز اونرو ندارم و نديده ام و فقط در موردش ميشنوم و ميخونم. شايد اين اتفاقات چند سال گذشته هم باعث شده اند كه من خيلي شور و شوق اين جور خبرهارو نداشته باشم و نسبتا دلسردانه به كارم ادامه بدم. براي من هميشه چيزهاي خوب موقعي اتفاق ميافنتد كه ديگه يه خورده دير شده و در روياي چيزهاي ديگري هستم كه اونها هم دير خواهند اومد! كلا ميتونم بگم همزمان خوشحال و غمگين بودم.

هنوز نقد رسمی بر آلبوم ات جایی نخوندم، ولی واکنش مردم نسبت به سی در در پیغام های تو سایت ها و وبلاگ ها به نظرم مثبت بوده. حتما ایمیل ها و پیغام های زیادی از مردم گرفتی. مردم چی میگن؟ فروش سی دی چطور بوده؟

واكنش و فيدبك آلبوم تا به الان كه خيلي خوب بوده و به نظر ميرسه كه دوستش داشته اند. البته چون اينبار آلبوم در خارج از ايران و فقط به صورت سي دي منتشر شده اوهامي هاي داخل ايران هنوز اونرو نشنيده اند و نظرات اونها رو هنوز نداريم. در مورد آلبوم و آهنگهاي قبلي چون اونها به صورت ام پي تري در اوهام دات كام بودند خيلي سريع تر پخش ميشدن و بلافاصله فيدبك شنونده ها مشخص ميشد ولي حدس ميزنم اين آلبوم براي مطرح شدن به زمان بيشتري احتياج خواهد داشت. كلا نظرات و واكنش شنونده ها خيلي خوب بوده گرچه كه در كنارشون انتقادات هم بوده كه بيشتر به اين مساله برميگرده كه خيلي ها انتظار شنيدن يه نهال حيرت ديگه داشتن و تغيير نسبي موزيك و صداي اوهام براشون عجيب بوده. از بعد مالي قضيه اوضاع خوب بوده و همينطور كه زمان پيش ميره فروش آلبوم بيشتر هم داره ميشه و مثلا در ماه گذشته آلوده جزو چند آلبوم پرفروش فروشگاه سي دي بيبي كه آلبوم رو اينترنتي ميفروشه بوده. اوهام بيشترين طرفدارانش رو در ايران داره و اين آلبوم بايد در ايران منتشر ميشد كه نگذاشتن و نخواهند گذاشت. ولي با اين حال استقبال خوب مردم خودش دلگرم كننده است گرچه كه فروش سي دي ها به اين صورت فعلا نميتونه به عنوان يه منبع مالي قوي اثرگزار باشه.

در مورد آهنگ ها، باید بگم که من کمی مأیوس شدم. یه دلیل اش اینه که خودت از قبل با یه سری کارهای خیلی خوب انقدر انتظار همه رو بالا برده بودی که سخت میشه همه رو راضی کرد. اول از همه میخوام درباره ی فضای "تاریک" آهنگ ها بپرسم. بارز ترین خصوصیت آلبوم در کل فکر کنم فضای نسبتا تاریکی هست که تو آهنگ ها وجود داره. نظرتو درباره ی این بگو لطفا

آهنگهاي "آلوده" نشون دهنده حالت روحي و احساس من در دو سال گذشته هستند. با اينكه بعضي از اين آهنگها در سالهاي قبل تر ساخته شده بودند ولي تو دو سال گذشته كاملا اونهارو از اول تنظيم كردم و شايد همين باعث شد كه يه مود خاص بر همشون حاكم بشه و هركدومشون براي من يادآور و خاطره يه دوره عجيب باشند. كلا در دوره اي كه روي اين آهنگها كار ميكردم اوضاع و احوال خوبي نداشتم (هنوز هم ندارم) و بشدت افسرده و بي انرژي بودم. تمام اوقات خودم رو تنها ميگذروندم و از عالم و آدم بريده بودم. اوضاع ايران حداقل از بعد موزيكي روز به روز بدتر ميشه و در چند سال گذشته به اين نتيجه رسيدم كه انگار اينجا اصلا احتياجي به آدمهايي مثل من نيست. بيكار بودن و عدم فعاليت مثبت باعث شده كه من از خيلي جهات تا اميد بشم و يه جورايي خيلي تيره و تار زندگي رو ببينم. شايد همين احساس هست كه باعث شده اين آلبوم به قول تو فضاي تاريكي داشته باشه. اگه به اسم آلبوم و شعر هاش و حتي جلد سي دي اش هم دقت كني همين مود رو ميبيني. آلوده براي من يعني خستگي و تنفر از همه حرف ها و كارها و دورويي هايي كه اطرافم ميبينم و درگيرش شده ام.

تو آهنگهای اوهام همیشه یه "انرژی" قوی وجود داشت. لزوما هم به ریتم و ضرباهنگ کاری نداشت، خیلی از آهنگ های آروم ترت هم این "انرژی" و روح مثبت و نشاط آور رو داشتن. این رو تو آهنگهای آلبوم جدید خیلی کمتر احساس کردم. نظرت چیه؟

ميدونم از چي حرف ميزني. اون انرژي و احساس خوب چيزي بود كه در اون دوره بر خود من و شاهرخ و بابك حاكم بود و خودش رو در موزيكمون نشون ميداد. انگيزه و انرژي كه براي كار كردن داشتيم و ايده هايي كه بين ماها رد و بدل ميشد چيزي بود كه باعث ميشد آهنگها اون مود نشاط آور كه گفتي رو داشته باشن. در واقع من و شاهرخ كاملا توي لاكمون و در دنياي خودمون زندگي ميكرديم و خيلي از مصيبت هاي چند سال بعدش رو هنوز نديده و حس نكرده بوديم و ديدمون به زندگي يه جور ديگه بود.اتفاقاتي كه در چند سال گذشته تجربه كردم باعث شده خيلي عوض بشم و يه جور ديگه به زندگي نگاه كنم. با اين همه من فكر ميكنم اون انرژي هنوز كاملا در اوهام هست ولي به يه شكل ديگه. آدم هميشه توي يه مود انرژتيك و خوشحال نيست و تغيير حالت ميده. اين احساسات هم جزيي از زندگي هستند و موزيك ميتونه بيانشون كنه. نظر شخصي من اينه كه آهنكهاي اين آلبوم تيره تر و غمگين تر از كارهاي قبلي هستند ولي هنوز اون اميدواري توشون وجود داره و به شنونده اشون احساس خوب رو منتقل ميكنند. اينرو هم در نظر داشته باش كه وقتي نهال حيرت رو ضبط كرديم من بيست و پنج سالم بود و الان سي و دو!

- ژانر آهنگها اوهام چیه؟ تو این آلبوم به نظر میرسید سبک های مختلفی رو آزمایش کردی. صداهایی که شنیده میشه از آلترناتیو راک هست تا شاید پاپ-راک و حتی کمی فولک. المنت های الکترونیک هم که زیاد شنیده میشه. بعضی وقتا هم آهنگ با یه سبک و صدای خاصی شروع میشه که تداوم پیدا نمیکنه و وسط های آهنگ اون "فضای" آهنگ تبدیل شده به چیز کاملا متفاوتی (مثل طلعت تو). درباره ی این هم توضیح بده لطفا

ژانر آهنگ هاي اين آلبوم راك ايراني هستش. ايده اوليه من اين بود كه يه گروه چهار نفره راك با صدا دهي ثابت آهنگها رو اجرا كنند و بر عكس نهال حيرت كارها خيلي خلوت تر تنظيم بشن جوري كه احساس بشه يه راك بند جمع و جور داره اين آهنگها رو اجرا ميكنه. تمركزم هم بيشتر بر اين بود كه به جاي استفاده از سازهاي سنتي گيتارها و كلا همه سازها ايراني تر بزنن جوري كه بشه همون جور هم زنده اجراشون كرد. ولي در طولاني مدت و با تاخيري كه بين جلسات ضبط پيش ميومد (به دلايل اقتصادي/روحي/كاري/......) اين تمركز از بين رفت و مجبور شدم جهت ديگه اي رو در پيش بگيرم و بيشتر روي پروداكشن آهنگها در كامپيوتر تمركز كنم. اينجا بود كه متوجه شدم اون ايده گروه چهار نفره جواب نميده چون نميشه اونرو بصورت مصنوعي بوجود آورد بنا براين تصميم گرفتم كار ها رو متنوع تر كنم و رنگ آميزي آهنگهارو تغيير بدم. نميتونم بگم به دنبال چه سبكي بودم چون همه چيز در لحظه و خيلي حسي پيش ميرفت. در هر مودي كه بودم اون جهت رو دنبال ميكردم. از يه جاهايي هم تصميم گرفتم اين آلبوم خيلي گيتاريستي و كليشه اي (پر از سولو هاي گيتار و بيس و....) صدا نده و سعي كردم با بيس و درامز و سينتي سايزر فضاهاي متنوع تري بوجود بيارم چون خودم هم از اون نوع موزيك راك ديگه خسته شدم و دنبال مود هاي ديگه اي هستم. همه اين ها به همراه دو سال كار كردن منقطع روي آهنگها همچين تنوعي رو در سبك كارها بوجود آورده. شايد بشه گفت اين آلبوم حدفاصل كارهاي قديمي و استاندارد اوهام و كارهاي جديدتر در آلبوم سوم خواهد بود. خلاص شدن از كليشه اوليه اوهام براي خود من هم كار زياد آسوني نيست و به يه خورده زمان احتياجه تا به اون سبك ثابت و نهايي برسم.

shahram.gif
عکس از بی بی سی


آیا هنوز از درام ماشین استفاده میکنی یا همه ی آهنگا درامر دارن؟ اگه میکنی، چرا؟

نه. به جز آهنگ "كجا بوده اي؟" در همه آهنگها از درامز آكوستيك استفاده شده كه كسري ابراهيمي نواختنش رو به عهده داشته و در استوديو بم قديم ضبط شد. سليقه شخصي من صداي درامز پراسس شده و به شدت تحت كنترله كه با ابزار صدا در كامپيوتر درستش ميكنم و شايد باعث ميشه در نظر اول شبيه درام ماشين صدا بده كه اين به وسواس من در صدابرداري هم برميگرده: درامز آهنگهاي اوهام بايد تايمينگ خيلي دقيق و صداي كاملا كنترل شده داشته باشند و جاي زيادي براي حركات معمول درامرها وجود نداره. در واقع صدا حرف آخر رو ميزنه. اينرو هم بگم كه طي پروداكشن هر آهنگ لوپ ها و اجزاي ريز و درشت ديگه اي هم به ريتم سكشن اضافه ميكنم تا چاق و چله تر صدا بدن.

تلاشی که برای گنجایش سازهای ایرانی تو آهنگا کردی قابل تقدیره. به نظر من این تو اینتروی (Intro) اکثر آهنگ ها خیلی خوب جواب داده (مخصوصا دف که از این آزمایش کاملا سربلند بیرون اومده) و واقعا ادغام این سازها صدا و فضای متفاوت خوبی رو به جود میاره، ولی باز این تو کل آهنگ تداوم پیدا نمیکنه و بعد از همون تکه ی اول آهنگ از بین میره. درباره ی این و تجربه ی استفاده ی بیشتر از ساز های ایرانی بگو

به نظر خودم كه از سازهاي ايراني اين دفعه خيلي كمتر استفاده كردم (بر عكس نهال حيرت كه سازها و لوپ هاي سنتي بيشتري داشت مثل آهنگ گفتم غم تو دارم) چون نميخواستم كه با زياده روي در مخلوط كردن صداهاي به اصطلاح غربي و شرقي آهنگها كليشه اي يا به قول برو بچه هاي موزيك "آويژه" اي بشن. شايد شنيده شدن مثلا صداي كمانچه به همراه درامز هيجان انگيز باشه ولي يكبار بيشتر جالب نخواهد بود و به زودي بي مزه ميشه. بيشتر ميخواستم سازهاي ايراني يه كنتراست شديد بوجود بيارن و بقيه كار رو كل موزيك و صداهاي اون انجام بدن براي همين هم هست كه بيشتر آهنگها با يه اينتروي غير متعارف شروع شده و به آهنگ وصل ميشن (مثل "بشنو از ني" يا "درد عشق"). در مورد دف هم باهات موافقم و فكر ميكنم كه در موزيك اوهام به يه پركاشن استاندارد تبديل شده و خوب صدا ميده. ولي همونطور كه گفتم بيشتر سعي ام اين بود كه كل موزيك ايراني صدا بده حتي در آهنگهايي مثل "مست" كه اصلا ساز سنتي نداره ولي ايراني به گوش ميرسه.

درباره ی شرکت بماهنگ بگو. متاسفانه چون صنعت موسیقی متفاوت ایرانی هیچ ساختاری نداره خیلی ها راهی برای تولید موسیقی شون ندارن. شاید اگه درباره ی پروسه ی کار با بماهنگ توضیح بدی به خواننده های دیگه هم کمک کنه. آیا بماهنگ هزینه ی تولید و ضبط آهنگا رو فراهم کرد یا اونا رو خودت انجام دادی. آیا تو ایران هم نماینده دارن یا همه کارها از راه دور انجام میشه؟

شركت بماهنگ توسط يكي از دوستاي قديمي ما بنام بابك خياوچي در كانادا تاسيس شده و بطور اختصاصي موزيك هاي به اصطلاح زيرزميني داخل ايران رو منتشر ميكنه. بابك علاوه بر اينكه گيتاريست بوده و موزيك رو خوب ميشناسه در كلي از زيرشاخه هاي اينكار هم تبحر داره و كارها رو خيلي خوب مديريت مكنه. به نظر من سال ها بود كه جاي چنين فعاليتي خالي بود و لازم بود كه كسي پيش قدم بشه و كمك كنه كه بچه هاي داخل ايران امكان انتشار و پخش كارهاشون در سطح دنيا رو به دست بيارن. در مورد اوهام چون خود من كار صدابرداري و ضبط آلبوم رو انجام ميدادم (و بيشترش رو هم در استوديوي خانگي خودم تموم كردم) بماهنگ هزينه اي براي توليد آلبوم نكرد و كار چاپ سي ي ها و عمليات قانوني مثل كپي رايت رو به عهده گرفت و بقيه مخارج مثل دستمزد موزيسين ها از محل فروش سي دي ها پرداخت ميشه. بماهنگ نماينده اي در داخل ايران نداره و همه كارها از راه دور انجام ميشن. پروسه پيشرفت كار هم به همين دليل بيشتر با اي ميل و تلفن بود: من و بابك و زرتشت مرتب با هم در تماس بوديم و فايلهاي صدا و گرافيك رو در اينترنت رد و بدل ميكرديم و درباره شون بحث و تبادل نظر ميكرديم تا به نتيجه نهايي برسيم. حتي فايلهاي صداي آلبوم كه حدود پونصدو خورده اي مگابايت بودن از طريق اف تي پي و با اينترنت براي بماهنگ ارسال شدند.اين اولين باريه كه يه جريان موزيك مستقل توسط شركت و افراد مستقل منتشر ميشه و شركت بماهنگ راهي رو شروع كرده كه كسي تا حالا تجربه نكرده و به زمان و حمايت احتياج داره. ولي اينرو مطمين هستم كه در طولاني مدت همه طرف هاي درگير اين قضيه يعني هم موزيسين هاي جوون داخل ايران و هم شركتهايي مثل بماهنگ و در نهايت شنونده هاي طرفدار اين نوع موزيك از اين حركت مستقل سود زيادي خواهند برد. همه كساني كه در داخل ايران موزيك مستقل خودشون رو ميزنن ميتونن با بمآهنگ تماس بگيرن و نمونه كارشون رو براي اونها بفرستن.

آلبوم و کتابچه اش تر و تمیز و آبرومند هستند. فقط خواستم بپرسم چرا اشعار هیچ کدوم از آهنگ ها رو تو کتابچه اش نگذاشتی، با وجود اینکه جا برای این کار بود. در ضمن چرا هیچ جای آلبوم چیزی به فارسی نوشته نشده؟ این دو مساله آِیا به هم ربط دارند؟

به نظر من هم بايد اشعار در كتابچه مي بود. اول قرار بود كه اشعار در جلد سي دي نوشته بشن ولي بعد اينجور فكر كرديم كه همه كتاب حافظ رو دارن و ميتونن شعر ها رو پيدا كنن (به كمك اينترنت ميشه آنلاين هم اونا رو خوند مثل سايت ري سنت دات آي آر كه آرشيو بزرگي از ادبيات قديم ايران رو داره). مشكل ديگه اين بود كه اين سي دي خارج از ايران منتشر ميشد بنابراين نميتونست كاملا فارسي باشه و بايد به هر دو زبان چاپ ميشد در اين صورت بايد ترجمه انگليسي شعر ها رو اضافه ميكرديم كه كار رو سخت ميكرد. يه سري چيزها هم هست كه به فارسي خيلي سخت ميشه اونهارو ترجمه كرد مثل توضيحات ضبط و توليد و موزيسين ها كه در نهايت هم چون معادلي براي اون ها نيست هميشه بصورت همون انگليسي ولي فارسي نوشته ميشن و گاهي هم اصلا منظور رو نميرسونن. اين ها باعث ميشد كه جلد سي دي شلوغ بشه و ملغمه اي بشه از فارسي و انگليسي. بنابراين تصميم گرفته شد كه همه تكست هاي سي دي انگليسي باشن ولي يه سري چيزها مثل اسم آهنگها ترجمه نباشن و اشعار هم در صفحات چاپ نشن. يه سري محدوديت هاي فني هم بود مثل مشكل فونت فارسي و درست چاپ و خونده نشدن اون در سايزهاي كوچيك. ولي در نهايت تصميم اين شد كه كتابچه سي دي به انگليسي باشه تا در همه جا قابل خوندن باشه.

مساله فالش خوندن چیزیه که زیاد به اوهام نسبت دادن. با اینکه تا حدود زیادی نسبت به روزهای اولیه اوهام این مساله حل شده، ولی هنوز تو بعضی آهنگ ها و بعضی جاها سر و کله اش پیدا میشه، که خوب تا حدی به آهنگ لطمه میزنه. هیچوقت به فکر استفاده از یه vocalist دیگه برای اوهام بودی؟ یا اصلا این مساله فالش خوندن رو قبول داری یا نه؟

اينرو هميشه گفته ام كه من خودم رو خواننده حرفه اي نميدونم. حرفه اصلي من آهنگسازي و صدابرداري و پروداكشن موزيك هستش و در اين كارهاست كه ميتونم موفق باشم و همين ها هم هست كه موزيك اوهام رو متمايز ميكنه نه تكنيك يا جنس صداي خواننده اش. قضيه اينه كه ما اين موزيك رو با اين مشخصات براي دل خودمون ميزديم و بعدا اسمش گذاشته شد اوهام ولي برنامه ريزي در كار نبود كه بگيم اين جا يا اون جاش رو اينجوري كنيم تا موفق تر بشه. ميخوام بگم كه ساختن و ضبط موزيك به اين شكل براي من لذت بخشه و تا هنگاميكه ميتونم كارهايي رو كه دوست دارم تجربه كنم اوهام براي من جالب خواهد بود. از لحظه اي كه به فكر اين بيافتم كه چي بسازم كه همه دوست دارن یا كي رو بيارم بخونه كه مردم بيشتر حال ميكنن ديگه به پايان اوهام رسيده ام چون ديگه موزيك واقعي خودم نخواهد بود. قطعا ميتونم آهنگهاي ديگه اي بسازم كه همه چيزهاشو بقيه پرفكت بزنن و بخونن ولي اون يه پروژه مصنوعي و بيشتر تجاري خواهد شد كه بد هم نيست ولي موزيك من نخواهد بود. موزيك خود من موزيكي است كه بنام اوهام توليد ميكنم. انگار تو براي دل خودت نقاشي هاي كج و كوله بكشي و حال كني و بعدا مردم حال كنن و اون نقاشي ها بصورت جدي منتشر بشن: يا بايد كار هميشگي خودت رو انجام بدي كه خيلي ها قبولش نخواهند كرد يا اينكه كارت رو تغيير بدي و يكي رو بياري كه صاف و صوف نقاشي كنه كه اون موقع ديگه خودت نخواهي بود. ميخوام بگم كه از اول اينجور نبود كه اوهام با موزيك و وكال خاصي وجود داشته باشه و من بيام بشم خواننده اش كه نسبت به كارهاي قبليش بهتر يا بدتر بخونم. اين جور زدن و فالش خوندن اسمش شد اوهام و مردم به اين نام شناختنش!

برنامه ی اوهام الان چیه؟ آیا میتونیم به برگزاری کنسرت های اوهام در خارج امیدوار باشیم؟ آیا قراردادتون با بماهنگ کنسرت و تور رو هم شامل میشه؟

اين روزها به فكر يك آلبوم ريميكس از محبوب ترين آهنگهاي اوهام هستم كه تا براي چاپ آماده بشه فكر كنم يه شش ماهي كار داشته باشه. در مورد كنسرت هم بايد بگم در واقع بيشترين شانس اوهام براي اجراي كنسرت در خارج از ايران خواهد بود چون در داخل ايران كه ديگه تقريبا شانسي وجود نداره و موزيك تقريبا تعطيل شده. در قرارداد با بماهنگ هم اجراي كنسرت پيش بيني شده و از همين الان مشغول برنامه ريزي براي كارها هستن. احتمالا ابتدا در كانادا و بعد در چند شهر آمريكا كنسرت برگزار خواهد شد كه خب البته بستگي به خيلي از چيزها داره.
مرتبط:

Balatarin
برای دوستانتان بفرستید:
ایمیل شما:
comments


جالبه سليقه هامون و نظرمون در مورد اين آلبوم اوهام کلی فرق می کنه. البته يه دليلش شايد اينه که من خيلی از موسيقی چيزی حاليم نمی شه. به هر حال می خواستم بگم ايده جالبی بود که به جای انتقاد خالی باهاشون حرف زدی. فکر نمی کردم که شهرام افسرده و مايوس باشه که البته تعجبی هم نداره با توجه به اوضاع ايران. (من که کلی شاد و شنگول می شم تو ماشين "آلوده" رو گوش می دم!) اميدوارم که دوباره شاد و پرانرژی بشه و تو کارهاشم موفق باشه. مرسی پندار جان برای گفتگو!

نوشته شده توسط خورشيد خانوم در January 25, 2006 01:42 AM

متشکر از مصاحبه. من هم با اینکه طرفدار اوهام هستم و همیشه هم مدافعشون بودم، اما احساس می کنم که این آلبوم می تونست خیلی بهتر از اینها باشه. توی وبلاگ انگلیسیم هم نقدی نوشتم که خوشبختانه انگار خود شهرام دید و خوند. متشکر از این کار و مصاحبه.

در ضمن، توی لينکدونيت لينکی گذاشتی از بازی بایرن و نوشتی "خبری از رئوتر...". می تونم بپرسم چرا رئوتر و نه رويتر؟ فکر کنم اشتباهی شده چون سعی کردی که اسم خبرگزاری رو با قوانين زبان انگلیسی بخونی، در صورتی که اين اسم، که آلمانيه، رويتر تلفظ می شه و در امریکا هم به همین صورت.

In German, the diphthong "eu" is pronounced as "oi", hence Reuters is "roi-terz". Along the same lines, Europe would be "Europa" in German, and it is pronounced "oiropaa".

نوشته شده توسط Khodadad در January 25, 2006 02:55 AM

This ohum guy is an honest super creative man. what he has done and still does reminds me of big names in music history. if you have lived in iran you know what it means to create such piece of art in that enviroment. he's a hero for being there and not being dead like other 70 milions. don't know if he reads these comments but i wish my best for him

نوشته شده توسط mahmood در January 25, 2006 04:06 AM

Hey There
Nice interview... and a really good way to be critic about a music. just one thing about the vocal and not singing perfectly tune. it's about 5 years that i'm living here in New York and one of my habits is walk going to concerts. lots of indie rock music and young bands. i have just realized that non of those bands sing perfect. i can say they don't even give a shit about singing so tune. what is make a vocal beatiful is the texture, feeling or the character of the voice. it's about how you dseliver the song (lyrics.) the problem is that we don't see how a band gets born. what we see is a grown up band who released their album with a good production. we miss alot about teir creative part that happens on stage during years of palying. is radio head sing perfect? or iron and wine? or bob dylan? orBB King?... they sing even worst when they perform live. but who cares? they sing sweet. what is important about the new generation of music is THE SONG.
and i said all these things cuz shahram is my friend ;-)

نوشته شده توسط در January 25, 2006 05:34 PM

سلام...
بهت لينک دادم...
يه سر بزن...

WWW.BATOFUT.BLOGSPOT.COM

نوشته شده توسط magna carta در January 25, 2006 10:35 PM

midunam in hich rabti be shahram sherbaf o ina nadare
vally bayad ye jayi migoftam
ke CNN dare baraye hazf iran az jam jahani nazar sanji mikone
vared link zir beshid va be iran ray bedid
http://edition.cnn.com/2006/WORLD/meast/01/13/iran.nuclear/

نوشته شده توسط farid در January 27, 2006 02:27 AM

شهرام جان سلام
اميدوارم هميشه دركارهايت موفق باشي. ازاين همه موفقيت كه بدست آوردي بسيارخوشحالم اگر درتهران كاري داشته باشي من درخدمتت هستم. ميتواني من را باخاطرات گذشته (اگريادت باشه) بيادبياوري من هميشه زنده آن خاطرات هستم. دوستدارتو دايي سعيد

نوشته شده توسط daee Saeid در February 6, 2006 02:25 AM

جالب نيست كه يه نوجوون ايراني كه اسم كوچيكش حافظه از طرفداراي پر و پا قرص اوهامه؟
من اخيرا با اوهام آشنا شدم.بايد بگم خيلي كارشونو دوست و قبول دارم.
كاش تو ايران كنسرت ميدادن
البوم نهال حيرت به نظرم فوقالعاده است. حتي بهتر از آلوده است. گرچه آلوده رو هم خيلي دوست دارم
به نظرم بهترين آهنگش درد عشقه.بقيه چي فكر مي كنن؟

نوشته شده توسط حافظ خدابخش در March 12, 2006 12:53 PM

be nazare man hamechi alie to in album.makhsoosan ahange SAGHI.merccccccccccccc.kheili kheili ziad!

نوشته شده توسط roshy در April 23, 2006 04:54 PM

o-hum Chegoonegiye ahang va soroodan ra dorost peyda karde . bazmande honary ast .

نوشته شده توسط Arash Rafii Sereshki در May 7, 2006 03:46 PM

Man! Just listen to the guitar solo at the end of "Gham-e Del" and cheers to Shahram!!!

نوشته شده توسط Adel در July 31, 2006 07:53 PM

فقط ميتونم بگم عاليه.دردعشق

نوشته شده توسط اذر در August 3, 2006 06:28 PM