rss feed atom feedxhtml validation css valitaion
balatarin do x do
فروشگاه آخرین عکس Lost in detail آخرین نقاشی Persian Vixen خداوندگاران sri لگوویزیون dancing Transformer watch

تبلیغ خیلی باحال سیتروئن. تقریبا 4.5 مگابایت. اگه طرفدار transformers هستید حتما نگاه کنید.

date

کدوم ور آب؟

naamhaa.gif

شماره جدید اینور آب آماده پذیرایی شماست. این قسمت به نوعی اینترآکتیو بودن انتشار کامیک ها در زیگزاگ رو نشون میده. بحثی شکل گرفته بود پیرامون اسم یکی از شخصیت های این استریپ که یک سگ هست. اسم اصلی اش رو (به پیشنهاد دوست دخترم) علیرضا گذاشته بودم که چون کمی غیر منتظره بود به نظرم اسم جالب و بامزه ای بود. مخصوصا با توجه به شخصیت این سگ که یک آدم خیلی جدی و عصبی هست (در واقع مثل همه «آدم» های دیگه رفتار میکنه: حرف میزنه، راه میره، ...). ولی این اسم اعتراض چند نفر رو برانگیخته بود که اون رو نوعی توهین به نامهای مقدس تلقی کرده بودن. استیرپ این هفته هم درباره همینه. البته استریپ اصلی که کشیده بودم با این کمی فرق داشت، ولی بعد از مشورت با دبیرهای زیگزاگ به این نتیجه رسیدیم که کمی تغییرش بدیم. حالا استریپ اصلی رو شاید بعدها همینجا نشونتون بدم.

تقریبا یه ماهه که پیانو ام رو که سه سال بود در یک شهر دیگه بود دوباره گرفته ام و بعد از بیشتر از پنج سال (از دو سال قبل از اون هم کلا پیانو زدن رو تقریبا ول کرده بودم) دوباره شروع به زدن کردم. پیانو زدن من جریان مفصلی داره. از حدود ده یازده سالگی پیانو رو شروع کردم (البته دو سه سال اول کیبورد داشتم)، بعد از سه تا پیانو (در شهرهای مختلف) و تعداد زیادی معلم و کلی پول که پدر و مادرم در این راه خرج کرده بودن بالاخره به جای قابل قبولی رسیده بودم. ولی یک همسایه خیلی بد که به هر نوع صدایی حساس بود پایه گذار جدایی من از پیانو شد. هر زمان که میخواستم تمرین کنم این همسایه دیوانه با خشن ترین حالت به در و دیوار میکوبید یا پلیس صدا میکرد!!! بالاخره کار به دادگاه مخصوص شکایات خانگی کشیده شد و اون همسایه دیوانه را از ساختمان بیرون کردند، ولی دیگر طوری شده بود که هر موقع قصد تمرین داشتم احساس میکردم کسی را دارم آزار میدهم و همین الان است که کسی شکایت کند. خلاصه کم کم تمیرنات به همین دلیل کمتر شد تا جاییکه به کلی کلاس رفتن و پیانو زدنم متوقف شد. ولی بعد از چند سال دوباره احساس کردم که دوست دارم شروع کنم ولی این دفعه به شهر جدیدی آمده بودم و پیانو نداشتم. تا اینکه بالاخره این ماه به لطف مادر و برادرم پیانوم برام فرستاده شد و از زمانیکه آمده بسیار خوشحالم و نسبت به قبل خیلی بیشتر تمرین میکنم. تفاوت پیانو زدن در بیست و پنج سالگی با شانزده سالگی این است که الان دیسیپلین آدم به مراتب بیشتر است و تمرین کردن نه تنها زوری نیست، بلکه کاملا از روی علاقه و به هدف بهتر نواختن است. خلاصه از وقتی پیانو آمده تقریبا دیگر اصلا تلویزیون تماشا نمیکنم و تمام وقت اضافه ام رو به پیانو زدن و تمرین کردن میپردازم. نود درصد مواقع هم از پدال وسط که صدا را خفه میکند استفاده میکنم تا همسایه ها هم آزار نبینند، و تا به حال که کسی شکایتی نکرده است.

Balatarin
برای دوستانتان بفرستید:
ایمیل شما:
comments


ما یه مدت یه همسایه داشتیم که پیانو می‌زد، یه مدت هم یکی دیگه بود که ساکسیفون می‌زد. با اینکه معلوم بود دانشجو‌ان و هی یه ریتم رو تکرار می‌کردند ولی من انقدر خوشم میاد که تا صداشون میومد پنجره رو باز می‌کردم که بهتر بشنوم

نوشته شده توسط roya در February 21, 2007 02:07 PM

Salam Pendar jan, avalan mamnoon babate oon statement keh baram edit kardi. badesh ham, hamsayatoon kheyli bi zogh boodeh. Khoshhalam keh baz ham beh karhaye morede alaghat miresi.

نوشته شده توسط maryam در February 22, 2007 02:23 AM

بحث در مورد كميك استريپ كه يك بحث شايد بچه گانه است ولي نبايد فرصت ات را بذاري واسه جواب دادن ، واسه همين از كميك استريپ اين دفعه بعضي ها راضي نبودند ، بهتره روي موضوعاتش بيشتر كار كني ، گرچه جسارت و شما خودت استادي ، خسته نباشي

نوشته شده توسط پرهام در February 23, 2007 01:54 AM

بحث در مورد كميك استريپ كه يك بحث شايد بچه گانه است ولي نبايد فرصت ات را بذاري واسه جواب دادن ، واسه همين از كميك استريپ اين دفعه بعضي ها راضي نبودند ، بهتره روي موضوعاتش بيشتر كار كني ، گرچه جسارت و شما خودت استادي ، خسته نباشي

نوشته شده توسط پرهام در February 23, 2007 01:55 AM