






کدوم ور آب؟

شماره جدید اینور آب آماده پذیرایی شماست. این قسمت به نوعی اینترآکتیو بودن انتشار کامیک ها در زیگزاگ رو نشون میده. بحثی شکل گرفته بود پیرامون اسم یکی از شخصیت های این استریپ که یک سگ هست. اسم اصلی اش رو (به پیشنهاد دوست دخترم) علیرضا گذاشته بودم که چون کمی غیر منتظره بود به نظرم اسم جالب و بامزه ای بود. مخصوصا با توجه به شخصیت این سگ که یک آدم خیلی جدی و عصبی هست (در واقع مثل همه «آدم» های دیگه رفتار میکنه: حرف میزنه، راه میره، ...). ولی این اسم اعتراض چند نفر رو برانگیخته بود که اون رو نوعی توهین به نامهای مقدس تلقی کرده بودن. استیرپ این هفته هم درباره همینه. البته استریپ اصلی که کشیده بودم با این کمی فرق داشت، ولی بعد از مشورت با دبیرهای زیگزاگ به این نتیجه رسیدیم که کمی تغییرش بدیم. حالا استریپ اصلی رو شاید بعدها همینجا نشونتون بدم.

تقریبا یه ماهه که پیانو ام رو که سه سال بود در یک شهر دیگه بود دوباره گرفته ام و بعد از بیشتر از پنج سال (از دو سال قبل از اون هم کلا پیانو زدن رو تقریبا ول کرده بودم) دوباره شروع به زدن کردم. پیانو زدن من جریان مفصلی داره. از حدود ده یازده سالگی پیانو رو شروع کردم (البته دو سه سال اول کیبورد داشتم)، بعد از سه تا پیانو (در شهرهای مختلف) و تعداد زیادی معلم و کلی پول که پدر و مادرم در این راه خرج کرده بودن بالاخره به جای قابل قبولی رسیده بودم. ولی یک همسایه خیلی بد که به هر نوع صدایی حساس بود پایه گذار جدایی من از پیانو شد. هر زمان که میخواستم تمرین کنم این همسایه دیوانه با خشن ترین حالت به در و دیوار میکوبید یا پلیس صدا میکرد!!! بالاخره کار به دادگاه مخصوص شکایات خانگی کشیده شد و اون همسایه دیوانه را از ساختمان بیرون کردند، ولی دیگر طوری شده بود که هر موقع قصد تمرین داشتم احساس میکردم کسی را دارم آزار میدهم و همین الان است که کسی شکایت کند. خلاصه کم کم تمیرنات به همین دلیل کمتر شد تا جاییکه به کلی کلاس رفتن و پیانو زدنم متوقف شد. ولی بعد از چند سال دوباره احساس کردم که دوست دارم شروع کنم ولی این دفعه به شهر جدیدی آمده بودم و پیانو نداشتم. تا اینکه بالاخره این ماه به لطف مادر و برادرم پیانوم برام فرستاده شد و از زمانیکه آمده بسیار خوشحالم و نسبت به قبل خیلی بیشتر تمرین میکنم. تفاوت پیانو زدن در بیست و پنج سالگی با شانزده سالگی این است که الان دیسیپلین آدم به مراتب بیشتر است و تمرین کردن نه تنها زوری نیست، بلکه کاملا از روی علاقه و به هدف بهتر نواختن است. خلاصه از وقتی پیانو آمده تقریبا دیگر اصلا تلویزیون تماشا نمیکنم و تمام وقت اضافه ام رو به پیانو زدن و تمرین کردن میپردازم. نود درصد مواقع هم از پدال وسط که صدا را خفه میکند استفاده میکنم تا همسایه ها هم آزار نبینند، و تا به حال که کسی شکایتی نکرده است.

ما یه مدت یه همسایه داشتیم که پیانو میزد، یه مدت هم یکی دیگه بود که ساکسیفون میزد. با اینکه معلوم بود دانشجوان و هی یه ریتم رو تکرار میکردند ولی من انقدر خوشم میاد که تا صداشون میومد پنجره رو باز میکردم که بهتر بشنوم
Salam Pendar jan, avalan mamnoon babate oon statement keh baram edit kardi. badesh ham, hamsayatoon kheyli bi zogh boodeh. Khoshhalam keh baz ham beh karhaye morede alaghat miresi.
بحث در مورد كميك استريپ كه يك بحث شايد بچه گانه است ولي نبايد فرصت ات را بذاري واسه جواب دادن ، واسه همين از كميك استريپ اين دفعه بعضي ها راضي نبودند ، بهتره روي موضوعاتش بيشتر كار كني ، گرچه جسارت و شما خودت استادي ، خسته نباشي
بحث در مورد كميك استريپ كه يك بحث شايد بچه گانه است ولي نبايد فرصت ات را بذاري واسه جواب دادن ، واسه همين از كميك استريپ اين دفعه بعضي ها راضي نبودند ، بهتره روي موضوعاتش بيشتر كار كني ، گرچه جسارت و شما خودت استادي ، خسته نباشي